چون نظام الملک در نزع اوفتاد

شاعر : عطار

گفت الهي مي‌روم در دست بادچون نظام الملک در نزع اوفتاد
هرکرا ديدم که گفت از تو سخنخالقا، يا رب ، به حق آنک من
ياري او کردم و يارش شدمدر همه نوعي خريدارش شدم
هرگزت روزي به کس نفروختمبر خريداري تو آموختم
هرگزت نفروختم چون هر کسيچون خريداري تو کردم بسي
يار بي‌ياران توي، ياريم کندردم آخر خريداريم کن
کان دمم جز تو نخواهد بود کسيا رب آن دم ياريم ده يک نفس
چون بيفشاند دست از خاک منديده پر خون دوستان پاک من
تا بگيرم دامن فضل تو چستتو بده دستي در آن ساعت درست